حکم فئ در قرآن و احادیث

پدیدآورحسین حقانی زنجانی

نشریهمجله درسهایی از مکتب اسلام

شماره نشریه334

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 1741 بازدید
حکم فئ در قرآن و احادیث

حسین حقانی زنجانی‏

یکی دیگر از اموال عمومی و ثروت‏های مربوط به مسلمین،اموال و غنائم‏ مربوط به‏"فی‏ء"می‏باشد. حال این سئوالات مطرح است معنای فی‏ء چیست؟آیا فی‏ء با انفال از لحاظ موضوع و حکم یکی هستند یا نه؟و اگر یکی نیستند با یکدیگرچه فرقی دارند؟ معنای فی‏ء غنائمی که سپاه اسلام به سراغ آن رفته و ساکنان آن پیش از آغاز جنگ، زمین خود را رها ساخته و رفته‏اند و به عبارت دیگر غنائمی از قبیل زمین و غیر آن‏که بدون زحمت و رنج عائد جامعه اسلامی گردیده بنام‏"فی‏ء"خوانده‏ می‏شود و دیگر خمس،از آن جدا نمی‏شود و پیامبر به هرکه بخواهد می‏دهد. این‏گونه از اراضی در فقه شیعی با عناوین‏"زمین‏هائی که صاحبان آنان‏ جلاء وطن کرده‏"و"یا خودشان را تسلیم سربازان اسلام نموده‏اند"و"یا زمین‏هائی که بر آن،اسب و شتر نتاخته‏اند"ذکر شده است. در فقه شیعه‏"فی‏ء"جزء انفال شمرده شده است چنانکه توضیح آن خواهد آمد.
آیاتی که جریان‏"فی‏ء"و حکم آن در قرآن بیان شده است آیهء 6 و 7 سورهء "حشر"است آیه/6 مربوط به حکم‏"فی‏ء"و معنای فی‏ء بوده و در آیهء 7/ تقسیم غنیمت‏"فی‏ء"و کیفیت آن بیان شده است. آیه 6-"
و ما افاء اللّه علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل‏ و لا رکاب ولکنّ اللّه یسلّط رسله علی من یشاء و اللّه علی کلّ شی‏ء قدیر"
"و آنچه خدا از اموالشان(یعنی اموال یهودان بنی النضیر)بر پیامبر خود ارزانی داشت پس شما مسلمانان بر راه تحصیل آن نه هیچ اسبی تاختید و نه هیچ‏ شتری ولکن خدا پیامبران خود را به هرکه می‏خواهد(با القاء ترس در دلها) مسلط می‏سازد و خدا بر هرچیز،توانا است."
در شأن نزول این آیه مورخان و مفسران اسلامی می‏نویسند که بعد از بیرون رفتن یهود"بنی النضیر"از مدینه باغها و زمینهای کشاورزی و خانه‏ها و قسمتی از اموال آنها باقی ماند،عده‏ای از بزرگان مسلمان،خدمت رسول خدا آمده تقاضا داشتند که طبق سنت عصر جاهلیت مقداری در حدود یک چهارم‏ از برگزیده‏ترین این غنائم،مال رسول خدا باشد و بقیه آن به ما واگذار گردد تا در میان خود تقسیم کنیم.در این هنگام آیات فوق نازل گردید و تقاضای‏ آنها رد شد و با صراحت اعلام کرد چون برای این غنائم و اموال،جنگی نشده‏ و مسلمانان زحمتی نکشیده‏اند تمام آن،متعلق به رسول خدا(رئیس حکومت‏ اسلامی)می‏باشد و او هرگونه که صلاح بداند تقسیم می‏کند و رسول خدا نیز این اموال را در میان مهاجرین که در سرزمین مدینه تهی‏دست بودند و تعدادی‏ نیز از انصار که نیازمند بودند بین آنها تقسیم کرد"1
این آیه گرچه بحسب ظاهر در حکم غنائم قبیله یهودیان‏"بنی النصیر" نازل شده است ولکن یک حکم کلی در مورد تمام غنائم و اموالی است که از کفار بدون جنگ،نصیب مسلمانان شده است و در قرآن و احادیث و فقه بنام‏"فی‏ء" نامیده می‏شود.
کلمه‏"افاء"در آیه مزبور از ریشه‏"فی‏ء"که در اصل لغت به معنای‏"رجوع‏ و برگشت‏"است گرفته شده و برای این دسته از غنائم و اموال‏"فی‏ء"اطلاق شده است به اینجهت که خداوند تمام مواهب این جهان را در اصل برای‏ مؤمنان و قبل از همه برای پیامبر گرامی‏اش آفریده است و افراد غیر مؤمن در حقیقت غاصبان این اموالند گرچه بحسب ظاهر مالک آنها می‏باشند و در این‏ صورت این اموال هنگامی که به صاحبان حقیقی خود بازمی‏گردد شایستهء عنوان‏ "فی‏ء"است. از اینرو کلینی(ره)در اصول کافی در باب‏"فی‏ء و انفال‏"ج 1/538 این‏ جملات را که متخذ از اصول کلی قرآن و احادیث است نقل می‏کند: "انّ اللّه جعل الدّنیا کلّها باسرها لخلیفته حیث یقول للملائکة انّی جاعل‏ فی الارض خلیفة فکانت الدّنیا باسرها لآدم و صارت بعده لابرار ولده و خلفائه‏ فما غلب علیه اعداوهم ثم رجع الیهم بحرب او غلبة سمّی فیئا و هو یفی‏ء الیهم..." "البته خداوند تمام دنیا و اموال موجود در آنرا برای خلیفه و جانشین‏ خویش قرار داده است آنجا که خطاب بفرشتگان می‏فرماید:"البته من در روی‏ زمین بناء دارم خلیفه و جانشینی از ناحیه خودم قرار بدهم پس همه اموال دنیا و خود دنیا،مال آدم بوده است و بعد از آدم نیز منتقل به فرزندان نیکوکار و خلفاء و جانشینان او گردیده پس آنچه را که دشمنان آنان از آنان با غلبه و قهر گرفته‏ سپس دوباره بر آنان برمی‏گردد در این صورت آنرا"فی‏ء"می نامند" در آیه فوق الذکر کلماتی بکار برده شده که جز در غنائم خاصی که‏"فی‏ء" می‏باشد صدق نمی‏کند مثلا در آیه:
فما اوجفتم من خیل و لارکاب
"بکار برده‏ شده و"
اوجفتم
"از ماده‏"ایجاف‏"به معنای راندن سریع و تند که معمولا در جنگها اتفاق می‏افتد و خیل بمعنای اسبها و رکاب از ماده رکوب بمعنای شتران‏ سواری آمده است پس اموال و غنائمی‏"فی‏ء"محسوب می‏شوند که از طریق راندن‏ اسب و شتر بدست نیامده باشد پس از مجموع این کلمات معنائی که استفاده‏ می‏شود که آن تنها تطبیق بنوع خاصی از غنائم که بنام فی‏ء نامیده می‏شود و در آن هیچگونه جنگی رخ نداده باشد،در این صورت غنائم و اموال بدست آمده‏ در میان جنگجویان تقسیم نمی‏شود و اختیار آن تنها در دست رئیس مسلمین و امام و زعیم امت که متصدی انجام امور مسلمین است می‏باشد و او هم براساس‏ مصلحت مسلمین آنها را بمصرف می‏رساند.
سئوال در مفاد آیه و دلالت آن اشکالی ممکن است متوجه گردد و امام فخر رازی‏ در تفسیر کبیر خود ج 29/285 آنرا اینگونه نقل می‏کند که مطابق برخی از تواریخ معتبر"غنائم یهودان‏"بنی النضیر"بدون جنگ در اختیار مسلمانان قرار نگرفت بلکه با لشکر و قتال انجام شد زیرا قلعه‏های آنان در محاصرهء سربازان‏ اسلام قرار گرفت و حتی درگیری مسلحانه نیز بوقوع پیوست پس آیهء مزبور با مطالب گفته شده در بالا چندان سازگاری ندارد و از اینرو امام فخر رازی ناچار می‏شود اعتراف کند که آیه‏"فی‏ء"در مورد قراء و قلعه‏های بنی النضیر نبوده‏ بلکه در مورد"فدک‏"نازل شده است چنانکه در آینده مساله‏"فدک‏"را مطرح‏ خواهیم کرد. پاسخ در پاسخ آن اجمالا می‏گوئیم که اصل محاصره قلعه‏های قبیله‏"بنی النضیر" از طرف سربازان مسلمین از نظر تاریخی مسلم است ولکن قلعه‏های یهودیان‏ بنی النضیر فاصله چندانی از مدینه نداشت و ظاهرا دومیل که کمتر از 4 کیلومتر می‏باشد از مدینه فاصل داشت و سربازان با پای پیاده به سوی آنها حرکت کردند و آنها را محاصره نمودند و این محاصره کوتاه بود و در حقیقت زحماتی طافت‏فرسا که معمولا در سایر جنگلها متوجه مسلمانان می‏شد در اینجا متحمل آن نشدند و مساله درگیری مسلحانه نیز از نقطه نظر تاریخی امر ثابت نیست‏2. پس آیه مزبور حکم‏"فی‏ء"را به صراحت بیان می‏کند. نکته قابل تذکر اینکه در برخی از روایات حکم فی‏ء و مضمون آیه را با تمام‏ خصوصیات آن‏که منطبق با معنای‏"فی‏ء"است برای انفال ذکر می‏کند و از اینجا چه بسا بذهن می‏رسد که مضمون آیه‏"فی‏ء"با قرینه روایات معتبر موجود، منطبق با مفاد آیه انفال می‏گردد پس فی‏ء چیزی جز انفال نیست آنجا که در اصول کافی ج 1/593 در باب انفال و فی‏ء روایتی از امام صادق(ع)نقل میکند که فرمود:الانفال ما لم یوجف علیه بخیل و لا رکاب...""انفال،اموال و غنائمی‏ است که برای تصرف آنها نه اسبی و نه شتری رانده شده است‏"چنانکه ملاحظه‏ می‏فرمائید مضمون روایت بالا با مضمون آیه‏ای که معنای فی را بیان می‏کند شبیه هم می‏باشند. و نیز در روایت 10 از ابواب انفال...ج 6/367 کافی بعد از ذکر مواردی از انفال این عبارت از امام صادق(ع)نقل شده است:فهذا کله من الفئ‏ و الانفال للّه و للّرسول‏"یعنی همه این موارد داخل فی و انفال می‏باشد که‏ مخصوص خدا و رسولش می‏باشد" از اینجا این توهم چه بسا در ذهن‏ها زنده می‏شود که فئ همان انفال‏ است وانفال همان فئی‏ ولکن این توهم،پنداری بیش نیست زیرا"فی‏ء"مطابق روایات معتبر،جزء انفال بوده و در فقه شیعه و فتاوای فقهاء گرام یکی از موارد انفال می‏باشد و در حقیقت این دو کلمه از قبیل اعم و اخص مطلق می‏باشند به این معنا که هر "فی‏"ای از قبل انفال بوده،داخل آن و از موارد آن محسوب می‏شود ولکن‏ هرچه داخل در انفال است و از موارد آن می‏باشد"فی‏ء"محسوب نمی‏شود مثلا غنائمی که از طریق مصالحه با کفار عاید مسلمین شده و یا آنچه را که کفار خودشان آنرا تحویل امام داده‏اند و یا اراضی مخروبه و یا اراضی موات و غیر اینها که در آینده از آنها بحث خواهیم کرد جزء انفال بوده در اختیار امام میباشد ولی در عین حال در فقه شیعه آنها را فی‏ء نمی‏گویند. از اینرو اگر در برخی از روایات خلاف این گفتار مشاهده گردد بقرینه سایر روایات مسلم قابل توجیه می‏باشد مثل روایت زیر: راوی می‏گوید از امام باقر(ع)شنیدم که فرمود:الفی‏ء و الانفال ما کان من‏ ارض لم یکن فیها هراقة الدماء و قوم صولحوا و اعطوا بایدیهم و ما کان من ارض‏ خربة او بطون اودیة فهو کله فی الفی‏ء فهذا للّه و لرسوله‏"3 "فی‏ء و انفال عبارت‏اند از اراضی که در تصرف آن‏ها،خونی ریخته‏ نشده و یا اراضی که صاحبان آنها،آنها را با مصالحه با رئیس حکومت مسلمین، بمسلمین واگذار کرده‏اند و یا خودشان راضی شده آنها را تقدیم مسلمین نموده‏اند و یا هر زمین مخروبه یا بطون وادی‏ها...همه اینها داخل در فئ هستند و اختیار آنها با خدا و رسول او می‏باشد" چنانکه ملاحظه می‏کنید این روایت بصراحت با مطالب یاد شده در قبل‏ منافات دارد و از اینرو می‏توان بقرینهء آیهء انفال و آیهء فئ که در دو آیه مشخص‏ می‏باشند و بقرینه اجماع فقهاء و خصوصا صراحت آیه فئ که عبارت از غنائمی‏ است که در آن جنگ و خون‏ریزی نشده و اسب و شتری در آن بکار نرفته است‏ طوری این روایت را توجیه و معنی کنیم که با این مسلمات مخالفتی نداشته باشد مثلا می‏گوئیم که ظاهر این روایت در مقام بیان یکی بودن حکم فئ و انفال با یکدیگر می‏باشند و در این مقام نیست که بیان کند که مورد انفال عین مورد فی‏ء می‏باشد و لذا در ذیل روایت بالا وارد است لهذا لله و لرسوله‏"و بدنبال‏ آن اضافه می‏کند"فما کان للّه فهو لرسوله یضعه حیث شاء و هو للامام بعد الرّسول‏"."اختیار همه این زمینها و غنائم در دست خدا و رسول او می‏باشد و هرآنچه که مال خدا است مربوط به رسول او است که هرجا که مصلحت بداند مصرف می‏کند و بعد از رسول نیز،اختیار آن در دست امام است و بدیهی است‏ که فئ و انفال از این جهت باهم فرقی دارند و از اینجا آن دو را باهم یکجا ذکر کرده است و مؤید این گفتار روایتی است که مرحوم شیخ در تهذیب در باب‏ انفال از امام صادق(ع)نقل می‏کند که آنحضرت بعد از ذکر آیه مربوط به‏"فی‏ء" فرمود: "الفی‏ء ما کان من اموال لم یکن فیها هراقة دم او قتل و الانفال مثل ذلک‏ و هو بمنزلته‏"فئ اموالی است که در تصرف آنها خونی ریخته نشده و قتل و کشت و کشتاری در بین نبوده است و انفال هم فئ است و بمنزله آن می‏باشد4 (و این مورد از موارد انفال می‏باشد و انفال نیز در آن صدق می‏کند)

‍پی نوشت ها:

(1)-مجمع البیان در ذیل آیه فوق در سوره حشر
(2)-توضیح بیشتر آنرا در کتاب‏"تفسیر کبیر"امام فخر رازی ج 29/385 مطالعه‏ نمائید
(3)-اصول کافی باب الانفال ج 6
(4)-بصائر ج 45/144 بنقل از تهذیب شسیخ‏

مقالات مشابه

تحلیلی بر عدالت اقتصادی از منظر قرآن

نام نشریهگلستان قرآن

نام نویسندهسیدهادی حسینی

مصارف فیء در قرآن

نام نشریهدرسهایی از مکتب اسلام

نام نویسندهحسین حقانی زنجانی